عاشق خدایی بیمار شد . یک نفر در عیادتش دید که او می خندد و خوشحالی می کند
پرسید : چرا خوشحالی؟
مرد بیمار خندید و گفت : ای عزیز پرده ها از مقابل چشمم کنار رفته و محبوب خویش را همین نزدیکی می بینم اگر تو نیز عاشق خداوند باشی هنگام مرگ و وصل به او شادمان خواهی بود .
یا حق