ترکه میره جبهه و از کمر به پایینش قطع میشه،
بهش میگن: چه احساسی داری؟
میگه: احساس میکنم تا کمر رفتم تو بهشت
-----------------------------------------------------
یه رشتیه تو تخت پیش عیالش دراز کشیده بود
که یهو احساس کرد 6 تا پا زیر لحافه
در جا پرید از تخت پائین و شمرد 1 . 2. 3 . 4 بعد گفت
بازم خیالاتی شد
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
یه اصفهانیه به باباش میگه : بابا چرا ما مثل بقیه با
کشتی سفر نمیکنیم ؟ بابا میگه : خفه شو شناتو بکن
@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
یه ترکه داشت با یه خره شطرنج بازی میکرد
یکی دیگه رد میشه میگه عجب خر باهوشی
ترکه میگه زیاد هم باهوش نیست یک یک مساوی هستیم
++++++++++++++++++++++++++++++++++++________________________
یه روز یه مجلس عزا داری بوده بین ترک ها و لر ها
شیخ می گه : برقها رو خاموش کنید می خوام ببرمتون کربلا
وقتی برقها می یاد می بینن لر ها چمدون به دستن
می پرسن پس ترکها کجان؟ می گن اونا تو ترمینال منتظرن